English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1817 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geologically U از لحاظ زمین شناسی
tectonics U مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
sites U زمین زیر ساختمان
sited U زمین زیر ساختمان
site U زمین زیر ساختمان
stereobate U پی مریی وروی زمین ساختمان
light-well U [فضایی زیر زمین در ساختمان ها]
geostrategy U زمین شناسی
geological U زمین شناسی
geology U زمین شناسی
science of geology U زمین شناسی
earth science U زمین شناسی
composite defense U دفاع ترکیب شده از وسایل و زمین و عدههای مختلف
clubhouse U ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
clubhouses U ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
alcoves U اشیانه زمین شناسی
geology U دانش زمین شناسی
formations U تشکیلات زمین شناسی
pleistocene U عهدچهارم زمین شناسی
geobiology U زمین زیست شناسی
alcove U اشیانه زمین شناسی
geochronology U باستان شناسی زمین
geologize U در زمین شناسی کارکردن
geological U وابسته به زمین شناسی
geologic erosion U فرسایش زمین شناسی
geologic U وابسته به زمین شناسی
geological survey U سازمان زمین شناسی
geologic survey U مطالعه زمین شناسی
geotectonic U مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
geoscience U علوم مربوط به زمین شناسی
Anisic U اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
jural U دورهء زمین شناسی ژوراسیک
jura U دورهء زمین شناسی ژوراسیک
geogonostical U مربوط بعلم زمین شناسی
mesozoic era U دوران دوم زمین شناسی
cretaceous U دوره زمین شناسی کرتاسه
Anisian U اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
geogonostic U مربوط بعلم زمین شناسی
geochemistry U علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
geologize U ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
intrusive bodies U ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده
precambrian U قبل از دوره زمین شناسی کامبریان
permian U وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
index fossil U سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
dike U رگههای سنگ اذین در زمین شناسی
paleocene U قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
speleology U مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
stratigraphy U وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
neocene U قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
mesozoic U وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
geochronology U شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
neozoic U وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
geochronometry U اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
eocene U دوره زمین شناسی >ایوسن < در عهد سوم که بین >پلیوس < و اکیگوسن بوده
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
paleozoic U وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
mineralogically U از لحاظ کان شناسی
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
constructional feature U ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
psychological moment U موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
articulation U [ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
tectonics U ساختمان شناسی
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
cinder track U زمین دو
soils U زمین
extra terrestrial U زمین
this earthly round U زمین
real estate U زمین
aerospace U جو زمین
tellus U زمین
cinder tracks U زمین دو
geodetically U زمین
soiling U زمین
earth U زمین
ground U کف زمین
earthing U زمین
earths U زمین
land U زمین
ground U : زمین
acres U زمین
soil U زمین
ground U زمین
acre U زمین
rooter U زمین کن
floored U کف زمین
grazed U زمین
domain U زمین
domains U زمین
grass roots U کف زمین
grazes U زمین
floor U کف زمین
norland U زمین
globe U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
floor U کف زمین
graze U زمین
floors U کف زمین
globes U زمین
terrain U زمین
field U زمین
ground line U خط زمین
fielded U زمین
land n U زمین
lackland U بی زمین
ground surface U کف زمین
fields U زمین
glebe U زمین وقف
land grading U تسطیح زمین
sited U زمین ساختمانی
soils U خاک زمین
geotropism U زمین گرایی
land reclamation U ابادانی زمین
land of promise U زمین موعود
sites U زمین ساختمانی
cripples U زمین گیر
land measurer U زمین پیما
geotaxis U زمین گرایی
lared of the covenant U زمین موعود
level land U زمین مسطح
levelling rod U زمین پیمایی
grazes U نزدیک به زمین
grazed U نزدیک به زمین
graze U نزدیک به زمین
geolatry U زمین پرستی
geophysics U زمین فیزیک
loose ground U زمین سست
block U قطعه زمین
blocked U قطعه زمین
land reclamation U عمران زمین
site U زمین ساختمانی
geosphere U زمین سپهر
land restoration U بازسازی زمین
land tax U مالیات زمین
land tax U مالیات بر زمین
landed a U ملک زمین
blocks U قطعه زمین
clay U زمین تنیس
ground conection U اتصال زمین
woodlands U زمین جنگلی
woodland U زمین جنگلی
grounding brush U زغال زمین
groundskeeper U متصدی زمین
half court U زمین سرویس
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1affixation
1pedal pamping
1آسیب شناسی مولفه های موثر بر تحکیم بنیان خانواده و ارائه راه کارهای مدیریتی
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2تعریف فونتیک چیست؟
2interfereometry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com